شانزده سال پیش، در اداره کشاورزی بودم که از استانداری زنگ زدند و گفتند که یک دوچرخه سوار آلمانی را نزد من میاورند. یک جوان ۲۷ ساله و لاغر اندام بود که با هدف صلح، دور دنیا را رکاب میزد. هزینه سفر وی توسط کلیسا و برخی سازمان های خیریه و یک مجله تامین میشد و شرطش این بود که سفرنامه اش را همزمان با سفر بنویسد و در مقاطع زمانی مشخص، به آنها بفرستد. از روزی که وارد ایران شده بود به اینترنت دسترسی نداشته و نتوانسته بود بفرستد. در هتل گفته بودند که فقط استانداری دسترسی به اینترنت دارد و در استانداری گف...
ادامه مطلب